دشت خوزستان،پايان اضطراب كوهستانيِ دره ها و پاياب رودهاست. وكشكان رودي است كه تا فرسنگ ها با شما در كمركش كوهها و ته دره ها همراه است.بيجهت نيست كه باستانيان اين رود را با گذشتن از پلدختر ورسيدن به پل گاوميشان، همان سيمره (به لري: ببين! هنوز داره مي ره) عازم از غرب و ايلام ناميده اند. درنهايت وقتي در پل زال با آب زال برخورد مي كند سيمره گل آلود بدست زال سفيد و زلال بريده شده و كرخه را مي سازند. آبها بر پهنه جلگه زرخيز و آفتاب وخورشيدگير خوزستان( خوز=خورشيد+استان) به ارامي روان مي شوند و گاه با ريختن به دريا، فاني و به كمال مي رسند و گاه درپاي سدهاي بشرساخته منتظر اذن ورود و رفتن به قربانگاه كشاورزي پاي سدهاي كرخه و كارون ودز مي شوند. اين روح مذهبي و ايين فراافكنده بر اين دشت را علاوه بر پلها و قلاع دختر در زيگوراتها و معابد بشرساخته اي چون چغازنبيل و كاخ آپاداناي شوش هم مي توان ديد.
مي ,ها ,زال ,دشت ,كرخه ,بشرساخته ,ها و ,و گاه ,دره ها ,مي شوند ,ورود و
درباره این سایت